سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حافظ شیرازی:

اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم ، سمرقند و بخارا را

 


----------------------------------------------------------------------
صائب تبریزی:اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم ، سر و دست و تن و پا را


هر آنکس چیز می بخشد ، ز مال خویش می بخشد

 نه چون حافظ که می بخشد ، سمرقند و بخارا را

----------------------------------------------------------------------
شهریار:اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را


به خال هندویش بخشم ، تمام روح اجزا را

هر آنکس چیز می بخشد ، بسان مرد می بخشد


نه چون صائب که می بخشد ، سر و دست و تن و پا را

سر و دست و تن و پا را ، به خاک گور می بخشند


نه بر آن ترک شیرازی ، که برده جمله دلها را

----------------------------------------------------------------------
خانم دریایی:اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را


خوشا بر حال خوشبختش ، بدست آورده دنیا را


نه جان و روح می بخشم ، نه املاک بخارا را

مگر بنگاه املاکم؟ چه معنی دارد این کارا؟


و خال هندویش دیگر ، ندارد ارزشی اصلاً

که با جراحی صورت ، عمل کردند خال ها را


نه حافظ داد املاکی ، نه صائب دست و پاها را


فقط می خواستند اینها ، بگیرند وقت ماها را!

-------------------------------------------------------------------------------------
آقای کامران سعادتمند:اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را


نه او را دست و پا بخشم ، نه شهری چون بخارا را


همان دل بردنش کافی ، که من را بی دلم کرده

نمی خواهم چو طوطی من ، بگویم این غزلها را


غزل از حافظ و صائب ، و یا دریایی بی ذوق

و یا آن شهریار ترک ، که بخشد روح اجزا را

میان دلبر و دلدار ، نباشد حرفِ بخشیدن

اگر دلداده می باشید ، مگویید این سخن ها را

----------------------------------------------------------------------------------------

حجت الاسلام پاشاپور(عارف تهرانی):اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را


شعار و حرف پُر کرده ، تمام ادعاها را


یکی بخشیده چون حافظ ، سمرقند و بخارا را


یکی چون صائبِ تبریز ، سر و دست و تن و پا را


از این سو شهریار داده ، تمام روح اجزا را


از آن سو بانو دریایی ، گرفته حال ماها را


سعادتمند شاعر نیز ، فقط گفت و نداد هرگز

نه ملک و نه بخارایی ، نه روح و نه تن و پا را

ولی من می شناسم کس ، که او نه گفت و نه دم زد


بدون حرف عمل کرده ، تمام ادعاها را


کسی که خانمانش را ، رها از بهر جانان کرد

بدون منتی بخشید ، سر و دست و تن و پا را


و او اهسته و آرام ، برای عشق محبوبش

فدا کرده به گمنامی ، تمام روح و اجزا را

اگر خواهی بدانی کیست ، وجودت از سجود اوست

تمامی خودش را داد ، به ما بخشیده دنیا را

نه گفتش ترک شیرازی ، نه گفتش خال هندویش

و او نامش شهیـــد است و ، عمل کرد ادعاها را ...


 

برگرفته از: افسران جوان جنگ نرم




تاریخ : یکشنبه 92/7/28 | 4:35 عصر | نویسنده : حمید فلاحیان | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.