به گزارش پرشین وی و به نقل از ابنا ـ شهر “بعلبک” لبنان در عصر روز یکشنبه گذشته شاهد پدیده عجیبی در حرم حضرت خولة(س) دختر امام حسین (علیه السلام) بود.
در این روز در حالی که مراسم عزاداری در این مکان برقرار بود از ضریح و دیوارهای متصل به قبر شریف، مایعی شبیه به خون سرازیر شد.
گفتنی است در سفر شام کاروان اسرای کربلا، بانویی به نام «خوله» دختر امام حسین (ع) در اثر تألمات این سفر در شهر تاریخی بعلبک به شهادت رسید و در همین شهر به خاک سپرده شد. اکنون مزار ایشان همچون چراغی فروزان به محل زیارت و برگزاری مراسم های شیعیان لبنان و خصوصا بعلبک تبدیل شده است.
شایان ذکر است در عاشورای گذشته نیز مقداری از تربت اصل حسینی که در موزه آستان مقدس کربلاء وجود دارد تبدیل به خون شد.
مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت .
زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت.
مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و مایحتاج خانه را مى خرید.
روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و آنها را وزن کرد . اندازه هر کره 900 گرم بود.
او عصبانى شد و به مرد فقیر گفت:
دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن 900 گرم است.
مرد فقیر سرش را پایین انداخت و گفت:
ما ترازویی نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن را به عنوان وزنه قرار مى دادیم.
یکی از جاذبه های عجیب و جالب طبیعی در جزیره ماریتا در مکزیک یک ساحل مخفی است که کمتر کسی از آن با اطلاع است. این ساحل که تقریبا ده ها متر دور تر از ساحل اصلی قرار گرفته یک مکان جالب و دنج برای تفریح به شمار می اید.
ارتباط این ساحل با خود دریا از طریق تونلی در زیر زمین است که باعث میشود این ساحل همانند یک ساحل واقعی به نظر آید.ضمن اینکه دیواره های تونل مانند موج شکن عمل میکنند و در زمان های طوفانی میتوان با خیال آسوده در آبهای این ساحل کم نظیر به شنا پرداخت.
تصاویر ساحل مخفی در جزیره ماریتا
ساحل مخفی در جزیره ماریتا
ساحل مخفی در جزیره ماریتا
ساحل مخفی در جزیره ماریتا
پیدا شدن یک خانواده 10 نفره که در 70 سال گذشته در میان کوههای ارم شهرستان دشتستان بوشهر زندگی میکردند و از جامعه روستایی و شهری کاملاً بیخبر بودند، باعث شگفتی همگان شد.
به گزارش مرتضی ایزدی رئیس ثبت احوال شهرستان دشتستان ماجرا را این گونه شرح میدهد: مدتی پیش به ما خبر دادند خانوادهای 10 نفره از 70 سال پیش در منطقه کوهستانی و صعب العبور «راه وال تنگ چول نار» بخش ارم کپرنشین هستند. بنابراین مأموران ثبتاحوال دشتستان و مأموران اداره آگاهی شهرستان و بخشداری تنگ ارم تصمیم گرفتند برای بررسی ماجرا راهی محل شوند. از آنجا که امکان تردد با هیچ موتوری امکان نداشت، آنها راههای صعب العبور را پیاده طی کردند و خودشان را به محل رساندند. مرتضی ایزدی ادامه میدهد: سرپرست خانواده گفت اسمش بهمنیار است. 70ساله است و اسم پدرش علی بود.
او توضیح داد که همراه همسر، هفت فرزند و خواهر 73سالهاش زندگی میکند. پسر بزرگش 38 ساله است و دختری 14 ساله آخرین فرزند خانواده او است. رئیس ثبت احوال شهرستان دشتستان در ادامه میگوید: این خانواده هیچ گونه امکانات زندگی نداشتند و زندگیشان را به شیوه زندگی عشیرهای اداره میکردند. آنها از دیدن قاشق و چنگال، دوربین، مداد وکاغذ به هیجان آمده بودند. لباسهای اعضای گروه برایشان جالب بود. بهمنیار به مأموران گفت: در 70 سالی که از عمرش گذشته هفت بار به روستای قراول خانه سرزده اما هیچ یک از خانوادهاش تاکنون از کوهستان خارج نشدهاند.
یکی از دختران خانواده هم گفت: معنی شهر و روستا را نمیدانیم. جز کوه و ستاره چیز دیگری به چشم ندیدهایم. بر اساس این گزارش مراحل هویت شناسی، صدور شناسنامه، در اختیار قراردادن امکانات رفاهی و بهداشتی برای این خانواده و ساخت فیلم مستند در حال بررسی است.
جنگ بود و میدیدند که مردم با جان و دل به جبهه کمک میکنند، هر کسی هر چه توان داشت، به جبهه کمک میکرد؛ از یک تخممرغ گرفته تا بعضیها که اموال و املاکشان را پای پیروزی انقلاب اسلامی گذاشته بودند.
میدیدند که برخی از مردم در روستاها به سختی خرج و مخارج زندگی را در میآوردند؛ چقدر درک عمیقی داشتند آنهایی که این روزها ناظر بر کارهایمان هستند؛ درک عمیق داشتند که مبادا سنگ قبری بر مزارشان گذاشته شود، در حالی که سقف خانههای مردمشان گِلی است.
تصویر سمت راست شهید عادل عظیمخانی
شهید «عادل عظیمخانی»، شهیدی از شهر خوی استان آذربایجان غربی است که در گلزار شهدای شهرشان آرمیده است. مزار شهیدان عادل عظیمخانی و محمد فتحعلیزاده، برای تک تک ما پیام دارد و خدا آن روز را از ما بگیرد که شرمنده شهدا باشیم.
مزار شهید «عادل عظیمخانی»
بر سر مزار شهید «عادل عظیمخانی» نوشته شده است: روی قبرم مثل برادر فتحعلیزاده گِلی باشد، زیرا در شهرمان کسانی هستند که نان روزمره خود را نمیتوانند پیدا کنند و در زیر سقفهای گِلی زندگی میکنند.
مزار شهید مهندس «محمد فتحعلی زاده»
و اما شهید مهندس «محمد فتحعلیزاده» این چنین وصیت کرده بود: «سر قبرم، سنگ قبر برایم نسازید و قبری بسیار ساده و گِلی و یک تکه حلبی کوچک نباتی بگذارید تا یادتان همیشه باشد که هنوز در حلبی آبادها و روستاهای دور افتادهمان، مادران و خواهران و برادران و پدرانمان حسرت غذای روزانه را میکشند».
شهید عادل عظیم خانی در اول دی ماه 1344 در خانواده مذهبی چشم به جهان گشود؛ وی چهارمین فرزند خانواده بود. دوران تحصیلی را تا مقطع ابتدایی در دبستان شهید مدرس و راهنمائی را در مدرسه شهید سلامتبخش و دوره دبیرستان را در دبیرستان مدنی تا سوم نظری طی کرد.
زمانی که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی رسید، او نوجوان بود و به صفوف مردم پیوست؛ او در سال 1358 بنا به فرمایش حضرت امام خمینی (ره) با تشکیل ارتش بیست میلیونی در انجمن مدرسه و پایگاههای سپاه به فعالیت پرداخت. از سال 59 فعالیتش گسترده شد و مسئولیتهایی در پایگاههای سپاه به وی واگذار کردند.
عادل در پاییز سال 1361 به جبهه حق علیه باطل اعزام از مرز عقیده و ایمان به پاسداری پرداخت و چندین بار از ناحیه دست، سینه و پا مجروح و جانباز شد. او در عملیاتهای «والفجر مقدماتی» و «والفجر هشت» حضور داشت و طی این عملیاتها یکی از دستهایش از کار افتاد.
او دارای روحیه عالی بود و در راه خدمت به امام و اسلام از هیچ کوششی دریغ نمیکرد؛ بی باکی و نترسی او هنگام عملیات زبانزد یاران رزمندهاش بود؛ هنگامی که مسئولیت قائم مقامی گردان را بر عهده داشت، شب تا صبح به همسنگرانش سرکشی میکرد و با شوق بسیار و تواضع آنان را دلگرم مینمود.
عارفی وارسته و عاشقی خداجو بود، در دستگیری مستضعفان و نیازمندان کوشش میکرد، دوستانش میگفتند: «عادل خواب شهادت خودش را دیده بود و میدانست در عملیات کربلای 8 شهید خواهد شد».
و سرانجام عادل در عملیات «کربلای هشت» در منطقه شلمچه پس از نبردی دلاورانه در تاریخ 22 فروردین سال 1366 به شهادت رسید.
بینایی و شنوایی شاید مهمترین حسها برای هر کسی باشند. محققان حالا ماسکهایی درست کردهاند که هر کسی میتواند از آنها برای شنیدن و دیدن چیزهایی که قبلاً برایش قابل شنیدن و دیدن نبوده استفاده کند.
اولین ماسک از مجموعه Eidos روی گوشهای فرد را میگیرد و او میتواند با توجه کردن به هر سمتی صداهایی که با گوش عادی قابل شنیدن نیست بشنود. در این ماسک از میکروفنهایی قوی استفاده شده که میتواند به صورت متمرکز صداهای سمت مورد توجه فرد را دریافت کند. همچنین سیستم نرمافزاری این ماسک صداهای اضافی و پسزمینه را حذف میکند تا صدای تمرکز شده بسیار واضح شنیده شود.
هر چند بعضیها میگویند این ماسک حریم خصوصی افراد را به مخاطره میاندازد اما کاربردهای این ماسک در خیلی از موارد مثبت است. کاربر این ماسک به عنوان نمونه در یک خیابان شلوغ روی صدای یک پرنده تمرکز کند و حذف صدهای اطراف از چهچه پرنده لذت ببرد.
ماسک دیگر که روی چشمها را میگیرد به فرد اجازه میدهد که تصاویری را ببیند که شاید پیش از این فقط در تلویزیون قابل مشاهده بودند. به عنوان نمونه فرد استفاده کننده از ماسک میتواند مسیر حرکت یک ورزشکار یا پرواز یک پرنده را ببیند. ماسک دیدن درواقع از دوربین و نرمافزاری برخوردار است که تصاویر گرفته شده را به صورت زنده ویرایش کرده و برای کاربر دوباره میفرستد.
دریاچه نئور یکی از بکر مناطقی ایست که با به دلیل موقیعت جغرافیایی خود از شگفت انگیزترین دریاچههای ایران شناخته میشود.
دریاچه نئور که بزرگترین دریاچه طبیعی و آب شیرین استان است در بلندیهای ایجاد شده است و در استان اردبیل واقع است.
این دریاچه در 48 کیلومترى جنوب خاورى اردبیل به طرف خلخال و در فاصلة 18 کیلومترى خاور جاده، در منطقة کوهستانى قرار دارد.
دریاچه نئور زیستگاه برخی از گونه های پرندگان مهاجر عبوری که به همین دلیل با وجود پرندگان بر زیبایی خود میافزاید و همچنین ماهی قزا آلای رنگین کمان آن شهرت جهانی دارد.
گفتنی است که دوستداران ماهی گیری هرساله برای تفریح و ماهیگیری به این منطقه سفر خواهند کرد.
*موقعیت این دریاچه
این دریاچه در 48 کیلومتری جنوب شرقی اردبیل بهطرف خلخال در یکی از درههای کوهستان باغیرو و در ارتفاع 2500 متری از سطح دریا با مساحتی بالغ بر 210 هکتار و عمق متوسط 5 متر است.
*ویژگی خاص این دریاچه
ماهیهای دریاچه نئور هر سال پیش از زمستان صید و جمعآوری میشوند زیرا در اثر یخ زدن دریاچه این ماهیها نمیتوانند در زمستان زنده بمانند و پس از زمستان دوباره ماهیهای کوچک پرورشی در نئور رها میشوند.
با بهرهگیری از آب این دریاچه، تعدادی استخر پرورش ماهی نیز در پیرامون اردبیل درست شدهاست.
*فایده مهم دریاچه
در سال 1366به منظور ذخیره آب جهت استفاده های کشاورزی سدی در تنها خروجی دریاچه (قانلو دره ) احداث و مورد بهره برداری قرار گرفت.