مرحوم فلسفی به همراه همسرش از جایی میگذشتند.
زن بی حجابی با طعنه گفت: بدبخت! زنش را گونیپیچ کرده.
مرحوم فلسفی رو به زن گفت: چرا کسی روی اتوبوسهای کنار خیابان چادر نمیکشد؟
زن گفت: چون وسیله نقلیه عمومی هستند و ارزشی ندارند.باز پرسید:چرا همه روی خودروهای خودشان چادر میکشند؟
گفت:چون وسیله شخصی است و باارزش است.
مرحوم فلسفی گفت: زن من جزء لوازم شخصی من است و ارزشمند،نه مثل وسیله نقلیه عمومی !!!
پایگاه صالحات - سخنان آیت الله احدی :
مطلبی را به شما عرض میکنم شاید نشنیده باشید .جناب آقای صدیقی شب فاطمیه روی منبر در بیت ایشان (بیت رهبری) که آقای رییس جمهور نشسته بود،آقای هاشمی بود ، سران مملکتی بودند ، قوه قضاییه ، همه بودند.آقای صدیقی روی منبر این مطلب را گفتو آن را نتوانست تمام کند .همین که خواست تمام کند فریاد گریه جمعیت و حضار بلند شد .
دیدند این جمعیت بسوی آقا دارند حمله میکنند که به عنوان تبرک به ایشان دست بزنند .آقا را بردند و دیگر نتوانستند جمعیت را اداره کنند .
وآن مطلب این بود :
بهشت از رایحه ای دلنواز، سرمست می شود.
جشنی برپاست از انبوه فرشتگان و کائنات.
بر منبری از نور و روشنایی، جبرئیل خطبه می خواند برای علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام و زندگی آغاز می شود.
طوبی، دل انگیزترین نغمه اش را شاباش می فرستد.
صدایی می شکوفاند جان ها را و شاید خداست که برای این عروس و داماد پیام تبریک و تهنیت می فرستد.
زمین:
خانه وحی، مهبط فرشتگان است.
مدینه، شادیِ این دقایق مقدس را پشت در خانه، به وجد آمده است.
از میان تمام مردان عرب، تنها مدال همسری فاطمه، گردن آویز علی می شود.
راز عشقی بزرگ.
مَرَجَ الْبَحْرَیْنَ یَلْتَقیان.
دو دریا به هم می پیوندند در قداستی بی نظیر.
دو دریای علم و حلم، علی و فاطمه، تا جهان به خنکای وجودشان به ساحل آرامش برسد.
و آب که چه زیبا مهر فاطمه را به دل دارد و خاک که راز بزرگی علی را به دوش می کشد.
و عشق که از تلاقی این دو متولد می شود؛ آب و خاک،
دین از این پس، آسوده خواهد بود در سایه سار محبت و مهربانی این عروس و داماد.
«وَ لَهُ الجَوارِ المُنْشَئاتُ فِی البَحْرِ کَالاَعْلام؛ و از آن دو دریا، دو گوهر هستی پدید می آید؛ حسن و حسین، سید جوانان اهل بهشت».
و حقیقت ادامه می یابد در گرو پیوند علی و فاطمه؛
زیر یک سقف، پای سفره ای ساده، از پیوند دو نور، تا یازده ستاره روشن
و تاریخ عشق، از همین جا آغاز می شود.
سالروز پاکترین، زلالترین، شادترین و مقدس ترین پیوند هستی مبارکباد
پله وسیله ای برای بالا رفتن از سراشیبی ها یا ارتباط برقرار کردن میان طبقات خانه است و معمولا جذابیت خاصی در پله های نهفته نیست که بتوانیم از آن لذت ببریم اما هنر همیشه ساکت نیست و میتواند پله را نیز متحول کند.
جنگ ها همیشه تخریب های بسیاری بار می آورند و زندگی را برای انسان ها سخت می کنند اما گاهی برای یک جنگ چیزی ساخته می شود که شاید به نظر هیچ انسانی هم نرسد و یکی از آن ها پله های شگفت انگیز در هاوایی است.
پله های "به سوی بهشت" یا پله های شگفت انگیزی که در جزیره هاوایی قرار دارد برای اولین بار در طول جنگ جهانی دوم ساخته شد و هدف از ساخت آن ایجاد مسیری برای رسیدن آتن های ارتباطی به بالای کوه ها بود.
این روزها این پله ها به عنوان یکی از زیباترین نقاط دنیا شناخته می شوند و شاید نزدیک به 4000 پله روی آن وجود داشته باشد ولی هیچگاه از دیدن مناظر آن خسته نخواهید شد و بدون توجه به گذر زمان یا خستگی به انتهای مسیر خواهید رسید.
این پله ها ابتدا از دره های "هایکو" آغاز می شود و تا ارتفاعی بیش از 3000 هزار متر بالا می رود. در بیشتر مناطق این پله ها شیبی 30 درجه ای دارند و تمام آن ها از چوب های استفاده شده در کشتی ساخته شده است. این روزها این پله ها میزبان گردشگرانی از تمام دنیا هستند.
رسول خطیبی که چندی پیش 35 سالگی را پشت سر گذاشت، حالا به عنوان یکی از جوانترین مربیان لیگ ایران کارنامه خوبی دارد. او که اخیرا خودرو بنز خود را کنار گذاشته و با یک پرشیا به تمرینات گسترش فولاد میرود، میگوید: «از من می پرسند چرا دیگر آن بنز چند صد میلیون تومانی ام را سوار نمی شوم. دوست ندارم در این مورد زیاد صحبت کنم اما بدانید فقط به خاطر یک پسربچه 10 ساله است که سوار آن بنز نمی شوم.
آخه روزی پشت فرمان اتومبیلم نشسته بودم که پشت چراغ قرمز گیر افتادم. در این فاصله تا سبز شدن چراغ راهنمایی، یک خانواده کوچک از کنار اتومبیلم عبور می کردند که یک پسر بچه 9، 10 ساله داشتند. پسرک یک نگاهی به بنز من کرد و بعد به پدرش نگاه انداخت و طوری که من هم شنیدم گفت: ببین بابا! این آقا چه بنز خوشگلی داره اما تو حتی یک پیکان هم نداری...
از آن تاریخ به بعد، هرگز سوار بنزم نشدم و یک پرشیا خریدم تا دل کسی نشکند. مدام با خودم می گویم نباید طوری در جامعه ظاهر شوم که پدر و مادری نزد بچه اش شرمنده یا بچه ای پیش پدر و مادرش غصه دار شود. برای همین از آن روز به بعد پرشیا سوار می شوم تا دیگر آه پسر بچه ای را نبینم.»
این خانهی خشت و گلی معروف به خانهی «حاج آقا علی» متعلق به «زعیمالله رفسنجانی» در سال 1136 هجری شمسی ساخته شده است. سازمان میراث فرهنگی از چند سال پیش، با مرمت این مکان تاریخی آن را در معرض دید گردشگران قرار داده و حالا تابلوهای میراث فرهنگی با هدف راهنمایی گردشگران برای رسیدن به بزرگترین خانهی خشتی جهان در منطقه نصب شدهاند و این خانه شهرت زیادی پیدا کرده است.
خانهی «حاج آقا علی» جزیی از مجموعهی بزرگتری به همین نام است که کاروانسرا، بازار، یخدان، آبانبار و مسجد را شامل میشد. هدف حاج آقا علی زعیمالله، معروف به امینالتجار که مردی متفکر، متدین و اقتصاددان بود، از ایجاد این مجموعه، این بود که ظرفیت اقتصادی رفسنجان را بالا ببرد.
بزرگترین خانهی خشتی جهان 110 اتاق، 12هزار مترمربع مساحت و هفتهزار مترمربع زیربنا دارد. این سرای چهارفصل شامل عمارت کلاهفرنگی، ایوان شاهنشینی و ایوانهایی است که هر کدام مخصوص فصلی خاص بودند و حالا هم قرار است از قابلیتهای منحصربهفرد این بنای چهارفصل استفاده بیشتری شود و سینماگران ایرانی هم روی خوشی به بزرگترین خانهی خشتی جهان نشان دهند. هرچند پیشتر فیلمسازان محلی یکی دو فیلم کوتاه مستند دربارهی خانهی «حاج آقا علی» ساختهاند.
خانهی «حاج آقا علی» معرف معماری دورهی قاجار است و گچبریهای ظریف در کنار کتیبههای رنگارنگ، از جمله ویژگیهای منحصربهفرد معماری این مکان است. همچنین عمارت کلاهفرنگی که در تابستانها از آن استفاده میشد، ویژگی خاصی داشته است؛ به این ترتیب که با باز شدن هفت دریهای عمارت و ورود هوای گرم به داخل ساختمان و برخورد آن با فوارههای آب، تلفیقی از هوای گرم و قطرات ریز آب، هوا را لطیف میکرد.
برای رفتن به بزرگترین خانهی خشتی جهان باید از بخش شرقی رفسنجان خارج شد و چند کلیومتر در جادهای که دو طرف آن را باغهای پسته محاصره کردهاند، رانندگی کرد و در ادامه، جادهی فرعی قاسمآباد را برای رسیدن به این روستا پیمود. البته جاذبههای کویری منطقه برای گردشگران جذاب خواهند بود و آنها میتوانند ساعتی را هم در کویر سپری کنند و از تماشای تپههای شنی، راه رفتن و حتی سُر خوردن روی آنها لذت ببرند.
طبق رهنمود های امیر المومنین(ع) در حکمت 234 نهج البلاغه تکبر، ترس و بخل از جمله ویژگی های رفتاری است که برای خانم ها پسندیده است و برای مردان جز بدترین اخلاق ها محسوب می شود.
امیر المومنین فرمودند: «برخی از نیکوترین خلق و خوی زنان، زشت ترین اخلاق مردان است؛ مانند: تکبر، ترس وبخل. هرگاه زنی متکبر باشد، بیگانه را به حریم شخصی خود راه نمی دهد، اگر بخیل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ می کند و چون ترسان باشد از هر چیزی که به آبروی او زیان رساند، فاصله می گیرد.»
امیرالمومنین(ع) در باب ارزش آداب معاشرت با مردم، به فرزندش امام حسن(ع) فرمودند: پسرم، چهار چیز از من یادگیر(در خوبی ها)، و چهار چیز به خاطر بسپار(هشدارها) که تا به آن ها عمل می کنی زیان نبینی: درخوبی ها همانا ارزشمندترین بی نیازی عقل است؛ بزرگترین فقر بی خردی است؛ ترسناک ترین تنهایی خود پسندی است و گرامی ترین ارزش های خانوادگی، اخلاق نیکوست. در خصوص هشدار ها امیرالمومنین(ع) فرزندش امام حسن را از دوستی با چهار نفر منع کرده؛ امیرالمومنین(ع): پسرم، از دوستی با احمق بپرهیز، چرا که می خواهد به تو نفعی رساند، اما دچار زیانت می کند؛ از دوستی با بخیل بپرهیز، زیرا آن چه که سخت به آن نیاز داری از تو دریغ می دارد؛ از دوستی با بدکار بپرهیز؛ که با اندک بهایی تو را می فروشد و از دوستی با دروغگو بپرهیز، که او به سراب ماند، دور را نزدیک و نزدیک را دور می نمایاند.