دعاى عید قربان روز عید قربان یکى از دوستان زنگ زد که دعاى عید قربان چیست ؟
گفتم : دعاى عید قربان این است که وقتى گوسفند قربانى مى کنى ، کبابى هایش را براى خودت کنار نگذارى !! گفت : دعاى عید قربان را مى خواستم . گفتم : همین است .
منیّت به نماینده اى خیلى علاقه داشتم و در نوبت اوّل به او راءى دادم ، امّا دیگر به او راءى نمى دهم ، چون پس از اینکه در نوبت دوّم راءى نیاورد، با کمال بى حیایى گفت : انتخابات آزاد نبود!
یعنى حاضر شد براى آبروى خودش ، میلیون ها راءى را بى اعتبار کند!
شایعه اواخر ماه رمضان بود که شایع شده بود ماه دیده شده و فردا عید است . پرسیدند: کى دیده ؟ گفتند: از کرمانشاه زنگ زده اند. پرسیدند در کرمانشاه کى دیده ؟ گفتند: فلان محلّه ، قاصدى فرستادند تا از نزدیک تحقیق کند گفتند: فلان مسجد، به آن مسجد رفتند، گفتند از خادم شنیده ایم ، خادم را پیدا کردند دیدند کور است .
مصاحبه در زمان ریاست جمهورى بنى صدر، به یکى از شهرستان ها مسافرتى داشتم ، خبرنگاران جمع شدند و گفتند: آقاى قرائتى ! آقاى بهشتى چه گفت ؟ بنى صدر چه گفته ؟ گفتم : بنا نداشتم مصاحبه کنم ، امّا چند کلمه اى مى گویم . آنگاه شروع کردم به کلّى گویى ، یک مرتبه یکى از خبرنگاران به دیگرى گفت : پاشو برویم این براى ما نان ندارد! من گفتم : مگر شما دنبال نان هستید؟ گفتند: اگر ما بتوانیم مطلبى از شما علیه بهشتى یا بنى صدر تهیه کنیم ، تیراژ روزنامه بالا مى رود و پورسانتى هم به ما مى رسد.
از آن روز تصمیم گرفتم با هیچ روزنامه اى مصاحبه نکنم .
کارت عروسى در محل کارم نشسته بودم که کارت دعوت عروسى بدستم رسید که روى آن نوشته شده بود: آقاى ..... با دوشیزه فلانى ازدواج کردند بنا بود براى مراسم تالارى کرایه کنیم و جشن باشکوهى براه انداخته و شما مجلس ما را روشن بفرمائید، امّا توافق کردیم پول تشریفات را به یک دختر و پسر فقیر هدیه کنیم تا آنها هم به سادگى وارد زندگى شوند. کارت را جهت اطلاع فرستادیم .
وقف کتابخانه مردى در هندوستان صاحب کتابخانه بسیار ارزشمندى بود، با کتاب هاى استثنایى و بى نظیر بطورى که علامه امینى قدّس سرّه کتابى مى خواست و در کتابخانه هاى ترکیه ، مصر، عراق و ایران نیافت امّا در این کتابخانه بود، به همین دلیل به هند سفر کرد.
بعد از انقلاب در سفرى که به هندوستان داشتم خدمت این مرد بزرگ رسیدم . دوستان مى گفتند چه خوب مى شد که این کتابخانه وقف مى شد. خوشبختانه پس از سفرى که به ایران و مشهد مقدس داشت کتابخانه اش را وقف آستان قدس رضوى کرد.
مسئولیت خمس سرمایه دارى مبلغ قابل توجهّى پول را به عنوان خمس و سهم امام خدمت حضرت امام خمینى قدّس سرّه آورد و از امام خواست که خمس ماشینش را نگیرد!
امام فرمود: شما بر ما منّت ندارى بلکه ما بر شما منّت داریم ، چونکه شما با دادن خمس نجات پیدا مى کنید و مسئولیّت به گردن ما مى افتد که چگونه مصرف کنیم . یا همه پول را ببر و یا همه خمس را بده .
توهین به بچه ها در ایام محرم منبر رفته بودم ، یک مرتبه دیدم مردى آمد و بچه ها را بلند کرد و بعد گروهى از شخصیّت هاى مملکتى وارد شدند. به محض اینکه این صحنه را دیدم گفتم : کسى حق ندارد بچه ها را بلند کند مگر اینکه خودشان بخاطر احترام بلند شوند!
متاءسفانه در مجالس ما به بچه ها زیاد بى اعتنایى مى شود.
وصیت ارزشمند وقتى پیکر پاک یکى از بسیجیان وارد شهر شد، وصیتنامه او را خواندند نوشته بود:
اگر جنازه مرا به شهر آوردند مرا دفن نکنید مگر اینکه دو گروه سیاسى شهر با هم آشتى کنند. صحنه عجیبى پیش آمده بود، طرفهاى دعوا در حالى که براى شهید اشک مى ریختند، همدیگر را در آغوش کشیدند
این گونه یک جوان بسیجى از خون خودش براى آشتى بین مسلمین استفاده کرد.
قیاس به نفس مسیر غار حرا مسیرى است سخت و با شیب تند. پیرزنى اصرار مى کرد که من هم مى خواهم بروم . هر چه به او گفتند نمى توانید، قبول نکرد. همین که به میانه راه رسید خسته شد و گفت : شما آخوندها چقدر دروغ مى گوئید، اصلاً پیغمبر اینجا نمى آمده !!
چون خودش نمى توانست بیاید اصل موضوع را منکر شد.
شیوه نهى از منکر یکى از محترمین تهران به زیارت مؤ سّس حوزه علمیه قم حضرت آیت اللّه حائرى رفته بود، پیرمرد صورتش را تراشیده بود. وقتى خدمت آقا رسید، آقا پس از آنکه صورتش را بوسید فرمود: اگر به من علاقه دارید از این به بعد جاى بوسه مرا نتراشید! آن مرد گفت : چشم آقا.
عظمت حضرت معصومه علیها السلام در خدمت استادم حضرت آیت اللّه فاضل لنکرانى بودم که صحبت از این حدیث به میان آمد که هرکس فاطمه معصومه علیها السلام را در قم زیارت کند، بهشت بر او واجب مى شود. از ایشان پرسیدم که چطور مى توان چنین حدیثى را باور کرد؟ ایشان فرمودند: مهم آنست که این حدیث از سه امام بزرگوار، یعنى امام رضا علیه السلام و امام کاظم علیه السلام و امام صادق علیه السلام نقل شده است و سندى بسیار محکم دارد و این سند نشانه عظمت این بانو است .
حقوق حلال یکى از علماى بزرگوار که از مدرّسین حوزه علمیه قم هستند مى گفت : در رژیم شاه وقتى مرا دستگیر کرده وبه زندان انداختند، ماءمورى خیلى مرا اذیت مى کرد. به او گفتم : چرا اینقدر اذیت و آزار مى کنید؟ گفت : آقا ما از شاه حقوق مى گیریم ، اگر اینکارها را نکنیم که حقوقمان حرام مى شود.
همبازى و همرازشدن با فرزند منزل یکى از محترمین تهران بودم ، پسرش از منافقین فرارى بود. پدر عالمى وارسته و پسر منافقى فرارى !
درباره اینکه چطور شد پسرش اینگونه شد، تعریف کرد و گفت : به پسرم نرسیدم . از صبح زود تا آخر شب اینجا و آنجا سخنرانى و برنامه هاى علمى و تحقیقى داشتم ، ولى از فرزندم غافل شدم . الا ن چوبش را مى خورم . همه اعضاى خانواده در این غم مى سوزیم که چرا باید جوانى از خانواده ما به این راه کشیده شود.
الا ن مى فهمم که على بن ابیطالب علیهما السلام که فرمود: هرکس بچه اى دارد، باید بچه شود یعنى چه . یعنى پدرها باید در خانه ژست پدرى را کنار بگذارند و با بچه ها همبازى و همراز شوند.
ولایت فقیه در کربلا خدمت حضرت امام خمینى قدّس سرّه بودم که فردى به ایشان گفت : مکّه بوده ام و ایام حجّ و طواف جمعیّت زیاد بود به طورى که نزدیک بود شانه هایم بشکند، اگر همه مسلمان شوند و جمعیّت طواف کننده زیاد شود، چه باید کرد؟ معظم له فرمود: ما آن زمان طواف مستحب را حرام خواهیم کرد.
گفت : مگر مى شود مستحب خدا را حرام کرد؟ امام فرمود: بله معناى ولایت فقیه همین است ، زمانى که طواف مستحبى ضرر بزند و مزاحمت براى واجب ایجاد کند، همین کار را باید کرد ووظیفه هم همین خواهد بود.
افتخار تربیت فرزند به یکى از دوستان گفتم : شنیده ام خداوند به شما فرزندى عطا فرموده است ؟
او در جواب من خیلى زیبا گفت : خداوند افتخار تربیت یکى از بندگانش را به من عطا کرده است .
غروب آفتاب ، مطالعه ممنوع حدیثى را نزد دکترى چشم پزشک خواندم که : غروب آفتاب ، مطالعه نکنید که براى چشم ضرر دارد.
ایشان گفت : اتّفاقاً از نظر طبّ نیز این مطلب ثابت شده است که در سیستم بینایى چشم دو نوع سلّول داریم ، سلّول هاى مخروطى و سلّول هاى استوانه اى که روز و شب شیفت عوض مى کنند. سلّول هایى که غروب آفتاب مى آیند سلّول هاى سُست و تنبل هستند، لذا مطالعه در آن زمان به بینایى چشم ضرر مى زند.
مهلت آرى ، بخشش نه ! در زمان ریاست جمهورىِ حضرت آیة اللّه خامنه اى ، در خدمت معظم له به عنوان هیاءت همراه به یکى از کشورهاى اسلامى رفتم ، معظم له به رئیس جمهور آنجا فرمود: بدهى ما را نمى دهید؟ او در جواب گفت : قرآن مى فرماید: ((ان کان ذو عسرة فنظرة الى میسرة )) به آدم بدهکار مهلت دهید.
معظم له فرمود: تا اینجا را بله ، امّا قسمت بعد آیه را دیگر نخوانید که مى فرماید: ((و ان تصدّقوا خیراً لکم ))(25) اگر ببخشید بهتر است .
سوژه منبر مرحوم اشراقى از وعّاظ نامى و ملاى قم بود. مى گفت : براى سخنرانى به مجلسى مى رفتم ، دنبال موضوع سخن بودم که صف الاغهایى که شن و ماسه مى بردند نظر مرا به خود جلب کرد. الاغ جلویى ایستاد و بقیه هم ایستادند. خرکچى شروع به زدن الاغ آخرى کرد. من گفتم : عمو! این خرِ آخرى تقصیرى ندارد. اشکال ، از خرِ اوّلى است . اوّلى را حرکت بده ، بقیه حرکت مى کنند.
موضوع سخنرانى را پیدا کردم . رفتم بالاى منبر. گفتم : یک سرى از فسادهاى طبقه پائین زیر سر جلویى هاست .
اگر پدر و مادر خوب باشند، فرزندان خوب مى شوند.
اگر معلّم خوب باشد، شاگرد خوب مى شود.
اگر کدخدا خوب باشد، اهالى ده خوب مى شوند. و اگر...