شب قدر، شبی که باید به یاد روی محبوب عزیز، آن یار پنهان رخسار، با دردمندیهای عاشقانه نالید و دیدار او را از خدای طلب
شب قدر، شبی که شیاطین در بند اسارتند و آدمیان ایمن از آنها.
شبی که در آن خطاب میآید: کجایند جوانمردان شبخیز که در آرزوی دیدار، بیخواب و بیآرام بودهاند و در راه عشق شربت بلا نوشیدهاند، تا خستگی ایشان را مرهم گذاریم و اندر این شب قدر ایشان را با قدر و منزلت گردانیم؛ که امشب، شب نوازش بندگان است و وقت توبه گنهکاران.
شبی است که «لیلة البراتش» خوانند: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند
شب قدر، فصل نزول آیات رحمانی بر بوستان جانهای روحانی است.
شب قدر، گاه رویش جوانههای الغوث الغوث بر عرصه لبهای تائب است.
شب قدر، بهترین منزلگاه نیایشگران سرسپرده به مهر حق است.
شب قدر، وقت شناخت قدر خویش است.
شب قدر، بهترین گاه آرایش صحیفه دل مؤمنان به زیور ذکر خداست.
شب قدر، بزرگترین میدانگاه سبقت گرفتن اولاد آدم در خیرات است.
شب قدر، آوای ایمان را در گوش جان انسانها ترنم میکند.
شب قدر، فاصله مُلک و ملکوت را به حداقل ممکن میرساند.
شب قدر، گشاینده پنجره کشف و شهود بر منظر روح عارفان است.
شب قدر، لالهای شکفته در کویر شبهای عادی سال است.
آی فقیران غنی، کجایید که شبهای قدر آمده است؟!
تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی شب قدر آمده تا قدردل خویش بدانی
لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی
تقدیری سراسر خیر، برکت، خرسندی، سلامت، خوشبختی، سعادت دنیا و آخرت، توشه شب قدرتان باد.